شرحِ شهادتِ باغبان
بسم الله النور
مجلس دهم، صفحه ۸۳-۸۴
.
.
آنچه در این شبها با هم گفتیم و شنیدیم و گریستیم تنها شرح یک منظومه از آن کهکشان بی نهایت بود. یک غنچه پرپر از باغستانی عظیم و آنچه باقی مانده است، شرح تاراج تمامت گلستان است. و از آن جانسوزتر شرح شهادت باغبان است.
روزهای سختی پیش روی توست لیلا! این چند شبانه روز همه یک تمرین بود برای صبوری. باید آماده میشدی برای شنیدن اصل ماجرا. مصیبت محبوبت، حسین!
و این، کار من نیست لیلا! من بار سفر بستهام و این چند روز را هم در فراق سوارم بی عمر زیستهام. خبر حسین را از سجاد باید پرسید. من خودم دیدم که او علی رغم بیماری، یال خیمه را کنار زده بود و از پشت پرده لرزان اشک، به تماشای عاشورا نشسته بود.
پدر، عشق و پسر
سید مهدی شجاعی
کتاب نیستان
پی نوشت: عکس این پست، تصویر اسب سفیدی است که برای صاحبش خیلی عزیز است. میگفت سالها در یکی از مراسم تعزیه خوانی جنوب لبنان، نقش ذوالجناح را ایفا کرده است.