اِرباً اِربا

بسم الله النور
Pedar eshgh Pesar ElhamFB WWW.ElhamBanoo.Com-
مجلس هشتم – صفحه۶۶-۶۷

.
.
از انتهای تیرها که بر پشتم فرو می‌رفت، تازه فهمیدم که چقدر تیر بر بدنش نشسته است و تیر حلق، تیر خلاصی او از هجوم درد بوده است. کاش یکی از آن تیرها بر جگر من می‌نشست و آن سوار دلاور را اینچنین خمیده و افتاده نمی‌دیدم. بخصوص که تازه حمله کرکسهای بی مروت آغاز شده بود.
کدام نخلی است که بیفتد و کودکانی که در حسرت صعود از آن بوده‌اند، دوره‌اش نکنند و شاخ و برگ‌هایش را به لجاجت نشکنند.
التماس نکن لیلا! من اینجای ماجرا را تا قیامت هم نخواهم گفت. چه فایده که اشکهای مرا با دستهای لرزانت پاک کنی؟ مگر این اشکها به ستردن تمام می‌شود؟ و اصلا یک نفر باید اشکهای مقدس تو را بروبد که خاک حیاط این‌چنین بی‌مهابا آنها را به دامن می‌گیرد و در خود فرو می‌برد.
نه، لیلا! یقین داشته باش که اگر خدا را هم پیش چشمم بیاوری، این بخش ماجرا را از من نمی‌شنوی. همین قدر بگویم که اگر خون فرزندت چشمهای مرا نپوشانده بود، من اسبی نبودم که سوارم را به میانه‌ی سپاه دشمن ببرم. آخر چه توقعی از کسی که چراغ چشمهایش خاموش شده؟!

پدر، عشق و پسر
سید مهدی شجاعی
انتشارات کتاب نیستان

erban erba ElhamFB WWW.ElhamBanoo.Com-
پی نوشت: یک گل بردار و پر پر کن؛ خودش روضه‌ی مکشوف است.