میزبانی از فرشته‌ها

بسم الله النور

جوان‌تر که بودم، غروبهایی که در خانه تنها می‌شدم، قدری اسپند و کندر دود میکردم و در خانه میچرخاندم. یک سفره قلمکار پهن میکردم و یک ظرف خرما یا یک لقمه نان و پنیر روی سفره میگذاشتم و حدیث کساء میخواندم. آخر مجلس هم همیشه از خدا میخواستم روزی صاحب یک حسینیه بزرگ شوم و این مجالس را برپا کنم.

بزرگتر شدم و ازدواج کردم و به ایران آمدم. برای من که طعم محرومیت از این مجالس را کم‌وبیش چشیده بودم، این اتفاق مهمی بود.  من هنوز صاحبِ یک حسینیه بزرگ نشده ام. اما تابحال سه بار در خانه، مجلس روضه به پا کرده ام که آن را لطف و عنایت خداوند میدانم و بعد از هر مجلس شاهدِ برکات زیادِ آن بوده ام.

برای ماه رجب و شعبانِ امسال برنامه داشتم. اما بدلیل اوضاع قرنطینه، از این فیض محروم ماندم. از همان روزهای اول، خاطرات غروبِ خانه پدری مرور میکردم. خاطراتی که مثل یک دلداری بود. همان روزهای اول دست به کار شدم. اینبار اما نه تنهایی که به همراه همسرم، نزدیک غروب روضه‌ی خانگی دونفره‌مان را برپا میکنیم. روزهای اول همراه ساختن همسرم قدری مشکل بود اما حالا زودتر از من سفره قلمکار را پهن و چای روضه را آماده میکند. اولین بار که چای روضه را آماده کرد، هیجانزده بود. گفت:« حسِ آبدارچی های حسینیه ها بهم دست داده، خیلی حس خوبیه» و بعد مشتاقتر شد.

مجلس روضه مان، جز خودمان مستمع دیگری ندارد. اما دل را به آن روایاتی خوش میکنیم که فرشتگان در این مجالس حضور می‌یابند و چه بهتر از این. حالا که نمیتوانیم مهمان دعوت کنیم، یا مهمان شویم، میزبان فرشتگان می‌شویم.

 

 


پی نوشت:

ما حدیث کسا میخوانیم. با همان شرحی که در مفاتیج الجنان آمده است.کساء به معنای زیرانداز یا روانداز است. حدیث کسا ماجرای نازل شدن آیه تطهیر بر پیامبر است. یک روز حضرت محمد (ص) وارد منزل دخترش -حضرت زهرا (س)- می شود و بدلیل ضعفی که در بدن داشته، از حضرت زهرا میخواهد که با کساء یمانی او را بپوشاند. در همین لحظه امام حسن و امام حسین که خردسال بودند و حضرت علی (ع) به ترتیب وارد خانه میشوند و از بوی خوش خانه متوجه حضور پیامبر میشوند و از پیامبر میخواهند در زیر کسا قرار بگیرند و در آخر حضرت فاطمه(س) نیز در زیر کسا قرار میگیرد. پیامبر دست راستش را به طرف آسمان میگیرد و میگوید اینان اهلبیت وی هستند و از خداوند میخواهد که آلودگی را از اینان دور بگرداند و پاک و پاکیزه گرداند. در این لحظه جیرئیل بر پیامبر نازل میشود و آیه تطهیر را میخواند. حضرت علی علت این ماجرا را از پیامبر جویا می شود و پیامبر میفرماید این خبر در هیچ جمعی از پیروان و دوستدارانِ ما نقل نمی شود مگر اینکه رحمت بر آنان نازل شود و فرشتگانی آنان را احاطه کنند و برایشان آمرزش بخواهند تا زمانی که آنان پراکنده شوند و اندوهشان بر طرف شود و حاجتشان برآورده شود.

اما به گونه ی دیگری هم نقل شده است که «محمد محمدی ری شهری» طبق پژوهشی که در منابع شیعه و سنی انجام داده است، اینطور به جمع بندی رسیده است که این واقعه در منزل «ام سلمه» رخ داده است. پیامبر وارد منزل میشود و به «ام سلمه» اعلام میکند که به هیچ کس اجازه ورود ندهد چرا که قرار است پیام مهمی از جانب خداوند درباره نزدیکانش دریافت کند. حضرت زهرا (س) برای پدر غذایی تهیه کرده و به آنجا می رود. «ام سلمه» می گوید:«من نتوانستم مانع ورود فاطمه شوم.» پیامبر به دخترش میفرماید که همسر و دو فرزندش هم بیاورد. پیامبر، کساء خیبری بر سر داماد و دختر و نوه ها کشید و دعا کرد :« خدایا! اینان اهلبیت من هستند. پس هر گونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملا پاکشان گردان.» در این لحظه جبرئیل به همراه آیه تطهیر نازل میشود. إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّـهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا ﴿٣٣﴾احزاب. ام سلمه از پیامبر میپرسد که آیا او هم از اهلبیت است؟ و پیامبر پاسخ میدهد:« تو در راه خیر و نیکی هستی، تو از همسران پیامبر خدایی.»

میان پژوهش جناب ری شهری و آنچه که در مفاتیح آمده تفاوتهای جزیی وجود دارد اما آنچه مسلم است شأن نزول آیه تطهیر است که  اهلبیت پیامبر فقط همانند که در روز مباهله همراه با پیامبر حضور داشتند و همسران پیامبر جزء اهلبیت به حساب نمی آیند. علما و بزرگان بسیار به خواندن این حدیث سفارش کرده اند و مردم بسیار از آن برکت دیده اند.